امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Provender

ˈprɒvɪndər ˈprɒvɪndə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
علیق، علوفه، خواربار، آذوقه، غذا، علیق دادن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد provender

  1. noun Something fit to be eaten
    Synonyms: food, feed, chow, provisions, viands, aliment, bread, comestible, diet, edible, esculent, fare, foodstuff, meat, fodder, nourishment, nurture, victuals, commissariat, nutriment, nutrition, forage, pabulum, pap, provision, grain, sustenance, victual, hay, eats, oats, grub, straw

ارجاع به لغت provender

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «provender» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/provender

لغات نزدیک provender

پیشنهاد بهبود معانی