Psychoanalyze
ˌsaɪkoʊˈænlaɪz
ˌsaɪkəʊˈænlaɪz
آخرین به‌روزرسانی:
معنی
مترادف و متضاد psychoanalyze
-
verb Subject to psychoanalytic treatmentSynonyms: analyze, analyse, psychoanalyse
ارجاع به لغت psychoanalyze
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «psychoanalyze» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/psychoanalyze
لغات نزدیک psychoanalyze
- - psychoanalyst
- - psychoanalytic
- - psychoanalyze
- - psychobabble
- - psychobiography