معنی PTSD به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˌpiːtiːesˈdiː ˌpiːtiːesˈdiː

توضیحات

PTSD مخفف عبارت Post-Traumatic Stress Disorder است.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

abbreviation acronym noun

روان‌پزشکی روان‌شناسی اختلال استرس پس از سانحه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- PTSD can develop after experiencing a traumatic event.

- اختلال استرس پس از سانحه می‌تواند پس از تجربه‌ی یک رویداد آسیب‌زا ایجاد شود.

- The soldier developed PTSD after serving in a war zone.

- آن سرباز پس از خدمت در منطقه‌ی جنگی، دچار اختلال استرس پس از سانحه شد.

- The support group provides a safe space for individuals with PTSD to share their experiences.

- گروه حمایتی فضای امنی را برای افراد مبتلا به PTSD فراهم می‌کند تا تجربیات خود را به اشتراک بگذارند.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت PTSD

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «PTSD» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ptsd

لغات نزدیک PTSD

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند