امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Publicity

pʌˈblɪsəti pʌˈblɪsəti
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable B2
عمومیت، علنی بودن، شهرت، ناموری، زبانزدی، هویدایی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- the publicity of courtroom proceedings
- علنی بودن جریانات دادگاه
- an actor who has gained a lot of publicity
- هنرپیشه‌ای که خیلی شهرت کسب کرده است
- publicity stunt
- ترفند برای جلب شهرت
noun countable
تبلیغات
- In selling a product, good publicity is of great importance.
- تبلیغ خوب در فروش کالا بسیار مؤثر است.
- a flood of publicity
- سیلی از تبلیغات
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد publicity

  1. noun promotion of something, someone
    Synonyms: advertising, announcement, announcing, attention, ballyhoo, big noise, billing, blurb, boost, broadcasting, build-up, clout, commercial, currency, distribution, fame, handout, hoopla, hype, ink, limelight, noise, notoriety, pitch, plug, PR, press, press-agentry, promo, promulgation, propaganda, public notice, public relations, puff, puffery, pushing, réclame, release, report, scratch, spotlight, spread, write-up
    Antonyms: secret

Collocations

لغات هم‌خانواده publicity

ارجاع به لغت publicity

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «publicity» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/publicity

لغات نزدیک publicity

پیشنهاد بهبود معانی