امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Pugnacious

pʌɡˈneɪʃəs pʌɡˈneɪʃəs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
جنگجو، ستیزه‌گر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pugnacious

  1. adjective belligerent
    Synonyms: aggressive, antagonistic, argumentative, bellicose, brawling, cantankerous, chip on shoulder, choleric, combative, contentious, defiant, disputatious, have a bone to pick, hot-tempered, irascible, irritable, itching to fight, militant, petulant, pushing, pushy, quarrelsome, ready to fight, rebellious, salty, scrappy, self-assertive, truculent, warlike
    Antonyms: easy-going, kind, laid-back, nice

ارجاع به لغت pugnacious

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pugnacious» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pugnacious

لغات نزدیک pugnacious

پیشنهاد بهبود معانی