امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Pupil

ˈpjuːpl ˈpjuːpl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    pupils

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable A2
شاگرد، دانش‌آموز

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- one of Sa'di's pupils
- یکی از شاگردان سعدی
- This class has thirty pupils.
- این کلاس سی دانش‌آموز دارد.
noun countable
مردمک چشم، حدقه
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pupil

  1. noun person who is learning something
    Synonyms: adherent, attendant, beginner, bookworm, brain, catechumen, disciple, first-year student, follower, graduate student, junior, learner, neophyte, novice, satellite, scholar, schoolboy/ girl, senior, sophomore, student, tenderfoot, undergraduate
    Antonyms: professor, teacher

ارجاع به لغت pupil

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pupil» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pupil

لغات نزدیک pupil

پیشنهاد بهبود معانی