امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Purebred

ˈpjʊrbred ˈpjʊəbred
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective
پاک‌نژاد، اصیل، جانور یا گیاه خوش‌نژاد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- a purebred horse
- اسب اصیل
- purebred poultry
- ماکیان خوش‌نژاد
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد purebred

  1. adjective Of pure breeding stock
    Synonyms: thoroughbred, full-blooded, pedigreed, highbred, registered, pureblood, pureblooded
    Antonyms: crossbred
  2. noun A pedigreed animal of unmixed lineage; used especially of horses
    Synonyms: thoroughbred, pureblood

ارجاع به لغت purebred

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «purebred» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/purebred

لغات نزدیک purebred

پیشنهاد بهبود معانی