امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Purgative

ˈpɜrːɡət̬ɪv ˈpɜːɡətɪv
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun adjective
مسهل، کارکن، پاک‌کننده، تطهیری، پاکساز

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد purgative

  1. noun A purging medicine; stimulates evacuation of the bowels
    Synonyms: physic, emetic, cathartic, purge, aperient
  2. adjective Of, relating to, or tending to eliminate
    Synonyms: cathartic, evacuant, eliminative, eliminatory, evacuative, excretory
  3. adjective Serving to purify of sin
    Synonyms: expiatory, lustral, lustrative, purgatorial, purificatory

ارجاع به لغت purgative

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «purgative» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/purgative

لغات نزدیک purgative

پیشنهاد بهبود معانی