معنی purl به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

pɜːrl pɜːl

معنی

noun verb - intransitive adverb

مشروب مالت، آبجو دارای ادویه معطر، گلابتون، زری، کوک برجسته و قلابی، حاشیه، حلقه دود یا بخار، صدای شرشر، زمزمه آب، مثل فرفره چرخیدن، واژگون شدن، زر‌دوزی کردن، با شرشر جاری شدن، حلقه‌حلقه شدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد purl

verb Flow in a circular current, of liquids

Synonyms: eddy, whirlpool, swirl, whirl
verb Make a murmuring sound

Synonyms: sough
noun A basic knitting stitch

Synonyms: purl stitch

ارجاع به لغت purl

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «purl» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/purl

لغات نزدیک purl

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند