امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Purposeful

ˈpɜrːpəsfl ˈpɜːpəsfl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more purposeful
  • صفت عالی:

    most purposeful

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
عمدی، مصمم، هدفمند، معنی‌دار، بامقصود، باجهت، بااراده، باعزم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- His purposeful gaze showed his determination and focus.
- نگاه مصمم او عزم و تمرکزش را نشان می‌داد.
- The purposeful student diligently studied for her exams.
- دانش‌آموز مصمم با پشتکار برای امتحاناتش درس خواند.
- He was a purposeful man.
- او مردی مصمم بود.
- Shahin khanom's purposeful remarks
- اظهارات معنی‌دار شهین‌خانم
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد purposeful

  1. adjective resolved to do something
    Synonyms: bent, be out for blood, bound, calculated, dead set on, decided, deliberate, determined, firm, fixed, intense, intent, mean business, obstinate, persistent, playing hard ball, positive, purposive, resolute, settled, single-minded, stalwart, staunch, steadfast, steady, strong-willed, stubborn, telelogical, tenacious, undeviating, unfaltering, unwavering
    Antonyms: aimless, thoughtless, undetermined, unplanned, wanton

لغات هم‌خانواده purposeful

ارجاع به لغت purposeful

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «purposeful» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/purposeful

لغات نزدیک purposeful

پیشنهاد بهبود معانی