امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Purview

ˈpɜrːvjuː ˈpɜːvjuː
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable formal
محدوده، حدود، گستره، قلمرو (دید و فعالیت و صلاحیت و غیره)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- As an editor, it is within her purview to make final decisions on which articles get published.
- به عنوان سردبیر، تصمیم‌گیری نهایی در مورد اینکه چه مقالاتی منتشر شوند، در حدود صلاحیت او است.
- It is beyond my purview as a receptionist to address technical issues with the company's software.
- پرداختن به مسائل فنی نرم‌افزار شرکت خارج از محدوده‌ی من به عنوان مسئول پذیرش است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد purview

  1. noun An area within which something or someone exists, acts, or has influence or power
    Synonyms: ambit, compass, extension, extent, orbit, range, reach, realm, scope, sphere, sweep, swing
  2. noun The extent of one's perception, understanding, knowledge, or vision
    Synonyms: horizon, ken, range, reach, scope
  3. noun The range of interest or activity that can be anticipated
    Synonyms: horizon, view
  4. noun The extent or range of activity, function, power, or competence; scope.
    Synonyms: range

ارجاع به لغت purview

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «purview» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/purview

لغات نزدیک purview

پیشنهاد بهبود معانی