امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Push-up

ˈpʊʃʌp ˈpʊʃʌp
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

همچنین به این شکل نیز نوشته می‌شود: pushup

همچنین press-up نیز گفته می‌شود.

شکل نوشتاری این لغت در حالت فعل (verb): push up

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
ورزش شنای سوئدی، شنو، پوش‌آپ

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- I can't do more than 20 press-ups in a row.
- نمی‌توانم بیش از ۲۰ شنای سوئدی پشت‌سرهم انجام دهم.
- Every morning I do fifty push-ups.
- هر صبح پنجاه شنو انجام می‌دم.
- Doing 25 pushups every day can help build upper body strength.
- انجام ۲۵ پوش‌آپ در هر روز می‌تواند به تقویت قدرت بالاتنه کمک کند.
phrasal verb
افزایش دادن، بالا بردن، فشار آوردن
- She struggled to push up the heavy weight.
- او تلاش کرد تا وزنه‌ی سنگین را بالا ببرد.
- He used his arms to push up his body from the ground.
- او از بازوهایش برای بالا بردن بدنش از روی زمین استفاده کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد push-up

  1. verb Push upward
    Synonyms: thrust

ارجاع به لغت push-up

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «push-up» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/push-up

لغات نزدیک push-up

پیشنهاد بهبود معانی