امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Putrescence

pjuːˈtresns pjuːˈtresns
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
( putrescencty ) گندیدگی، فساد، پوسیدگی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد putrescence

  1. noun The condition of being decayed
    Synonyms: rottenness, putridness, breakdown, decay, decomposition, deterioration, disintegration, putrefaction, rot, spoilage, corruption

ارجاع به لغت putrescence

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «putrescence» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/putrescence

لغات نزدیک putrescence

پیشنهاد بهبود معانی