امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Pyrogenic

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
( pyrogenous =) گرمازا، گرمی بخش، تب‌آور، آذرین

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pyrogenic

  1. adjective Produced under conditions involving intense heat
    Synonyms: pyrogenous, igneous, pyrogenetic

ارجاع به لغت pyrogenic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pyrogenic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pyrogenic

لغات نزدیک pyrogenic

پیشنهاد بهبود معانی