امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Quell

kwel kwel
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive
فرونشاندن، سرکوبی کردن، تسکین دادن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- The commander quelled the disturbance in the city.
- سردار آشوب شهر را خواباند.
- Her presence quelled my fear.
- حضور او ترس مرا فرو نشاند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد quell

  1. verb defeat, suppress
    Synonyms:
    annihilate conquer crush extinguish hush up kill overcome overpower put down put the lid on queer quench shut down silence sit on stamp out stifle stop subdue subjugate vanquish
    Antonyms:
    succeed win
  1. verb alleviate, calm
    Synonyms:
    allay appease assuage check compose deaden dull ease mitigate moderate mollify pacify quiet reduce silence soothe still
    Antonyms:
    aggravate agitate disturb irritate perturb

ارجاع به لغت quell

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «quell» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/quell

لغات نزدیک quell

پیشنهاد بهبود معانی