امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Quiche

kiːʃ kiːʃ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable
غذا و آشپزی پای کیش (از پنیر، تخم‌مرغ، شیر یا خامه، انواع گوشت و سبزیجات تهیه می‌شود)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- I made a delicious spinach and feta quiche for brunch.
- یک پای کیش اسفناج و پنیر یونانی خوشمزه برای ظهرانه درست کردم.
- She baked a savory quiche with bacon and cheddar cheese.
- او یک پای کیش خوش‌طعم با بیکن و پنیر چدار پخت.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت quiche

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «quiche» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/quiche

لغات نزدیک quiche

پیشنهاد بهبود معانی