امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Quince

kwɪns kwɪns
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable
میوه بِه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- My grandmother made a delicious quince jam.
- مادربزرگم مربای بِه خوشمزه‌ای درست کرد.
- The sweet aroma of quince filled the kitchen as it cooked.
- رایحه‌ی شیرین بِه در هنگام پخته شدن آشپزخانه را پر کرده بود.
- He sliced the quince to add to the fruit salad.
- او بِه را برش داد تا به سالاد میوه اضافه کند.
noun
گیاه‌شناسی درخت بِه
- They admired the beauty of the quince during their walk.
- آن‌ها در حین پیاده‌روی خود زیبایی درخت بِه را تحسین کردند.
- A quince can thrive in a variety of soil types and climates.
- درخت بِه می‌تواند در انواع مختلف خاک‌ها و آب‌و‌هواها رشد کند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد quince

  1. noun a hard, acid pear-shaped fruit used in preserves or as flavoring
  2. noun small Asian tree with pinkish flowers and pear-shaped fruit; widely cultivated
    Synonyms: quince bush, cydonia-oblonga

ارجاع به لغت quince

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «quince» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/quince

لغات نزدیک quince

پیشنهاد بهبود معانی