امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Quintet

kwɪnˈtet kwɪnˈtet
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

همچنین به این شکل نیز نوشته می‌شود: quintette

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
موسیقی کوئینتت، گروه پنج‌تایی (گروهی متشکل از پنج خواننده یا نوازنده که با هم اجرا می‌کنند)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- The music teacher formed a quintet of his most talented students.
- این معلم موسیقی گروهی پنج‌تایی از بااستعدادترین شاگردان خود تشکیل داد.
- the quintet of young singers
- کوئینتت خوانندگان جوان
noun countable
موسیقی پنج‌سرایی (قطعه‌ای موسیقی که برای پنج خواننده یا پنج نوازنده تصنیف شده باشد)
- The composer spent months working on the quintet.
- این آهنگساز ماه‌ها روی قطعه‌ی موسیقی پنج‌سرایی کار کرد.
- She has composed 25 quintettes.
- او ۲۵ پنج‌سرایی را سروده است.
noun countable
گروه یا مجموعه‌ی پنج‌تایی
- the quintet of friends
- گروه پنج‌نفره‌ای از دوستان
- The quintet of books on the shelf were all by the same author.
- این مجموعه‌ی پنج‌تایی از کتاب‌های موجود در قفسه همه از یک نویسنده بودند.
noun countable
ورزش تیم بسکتبال
- The quintet's defense was impenetrable.
- دفاع این تیم بسکتبال نفوذناپذیر بود.
- fast-paced movements of the quintet
- حرکات سریع این تیم بسکتبال
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد quintet

  1. noun A musical composition for five performers
    Synonyms: quintette
  2. noun Five people considered as a unit
    Synonyms: quintette, quintuplet, quintuple, fivesome
  3. noun The cardinal number that is the sum of four and one
    Synonyms: five, 5, v, cinque, quint, fivesome, quintuplet, pentad, fin, phoebe, little-phoebe

ارجاع به لغت quintet

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «quintet» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/quintet

لغات نزدیک quintet

پیشنهاد بهبود معانی