امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Rabbi

ˈræbaɪ ˈræbaɪ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
خاخام، عالم یهودی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد rabbi

  1. noun
    Synonyms: priest, master, teacher, talmudist, Jewish teacher, Jewish minister, graduate of a rabbinical school, Hebrew doctor of laws, rebbe, clergyman, preacher, expounder of the law, religious functionary, Hebrew theologian, rabbin

ارجاع به لغت rabbi

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rabbi» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/rabbi

لغات نزدیک rabbi

پیشنهاد بهبود معانی