امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Racetrack

ˈreɪstræk ˈreɪs-træk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
ورزش مسیر مسابقه، زمین مسابقه، پیست مسابقه (معمولاً دایره‌ای‌ و برای ورزش‌هایی مانند اسب‌دوانی و دوچرخه‌سواری و اتومبیل‌رانی و غیره)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- They are not racetrack operators.
- آن‌ها گرداننده‌ی زمین مسابقه نیستند.
- Reports suggest that the famous racetrack has been made bigger, though.
- گزارش‌ها حاکی از آن است که پیست مسابقه‌ی معروف، بزرگ‌تر شده است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد racetrack

  1. noun course for racing
    Synonyms: arena, cinder track, race course, running track, speed track

ارجاع به لغت racetrack

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «racetrack» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/racetrack

لغات نزدیک racetrack

پیشنهاد بهبود معانی