امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Racism

    ˈreɪsɪzm ˈreɪsɪzm
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun uncountable B2
    نژاد‌پرستی، تبعیض‌ نژادی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    - Many organizations and movements have been formed to combat racism and advocate for social justice.
    - سازمان‌ها و جنبش‌های بسیاری برای مبارزه با نژادپرستی و دفاع از عدالت اجتماعی شکل گرفته‌اند.
    - The effects of racism can be seen in many aspects of daily life.
    - اثرات تبعیض‌ نژادی را می‌توان در بسیاری از جنبه‌های زندگی روزمره مشاهده کرد.
    - Racism is a social issue that requires collective action and awareness to be addressed and dismantled.
    - نژادپرستی مسئله‌ای اجتماعی است که نیاز به اقدام جمعی و آگاهی دارد تا مورد توجه قرار گیرد و برچیده شود.
    - Education plays a crucial role in combating racism.
    - آموزش نقش مهمی در مبارزه با تبعیض نژادی دارد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد racism

    1. noun prejudice against an ethnic group
      Synonyms: apartheid, bias, bigotry, discrimination, illiberality, one-sidedness, partiality, racialism, sectarianism, segregation, unfairness

    لغات هم‌خانواده racism

    ارجاع به لغت racism

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «racism» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/racism

    لغات نزدیک racism

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی