امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Racking

ˈrækɪŋ ˈrækɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    racked
  • شکل سوم:

    racked
  • سوم‌شخص مفرد:

    racks

معنی

عذاب‌دهنده، سخت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد racking

  1. verb To subject (another) to extreme physical cruelty, as in punishing
    Synonyms: torturing, tormenting, crucifying
  2. verb Obtain by coercion or intimidation
    Synonyms: torturing, tormenting, excruciating, wrenching, wringing, striking, stretching, smiting, gouging, straining, scourging, agonizing, persecuting, plaguing, paining, afflicting, oppressing, squeezing, cursing, harassing, anguishing, extorting
    Antonyms: soothing, pleasuring, pleasing
  3. adjective Causing great physical or mental suffering
    Synonyms: wrenching

ارجاع به لغت racking

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «racking» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/racking

لغات نزدیک racking

پیشنهاد بهبود معانی