امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Raincoat

ˈreɪŋkoʊt ˈreɪnkəʊt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    raincoats

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable A2
پوشاک بارانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- She forgot her raincoat at home.
- بارانی‌اش را در خانه جا گذاشت.
- I bought a new raincoat to stay dry during the downpour.
- بارانی جدیدی خریدم تا هنگام بارندگی شدید خشک بمانم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد raincoat

  1. noun A water-resistant coat
    Synonyms: mac, trench-coat, mackintosh, overcoat, waterproof, slicker, parka, oilskin, London Fog (trademark), Burberry (trademark), rain poncho, waterproof coat, water-repellent coat, mack, Gore-Tex jacket (trademark), rubber coat, protector, sou-wester, windbreaker, shell, reversible, poncho

ارجاع به لغت raincoat

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «raincoat» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/raincoat

لغات نزدیک raincoat

پیشنهاد بهبود معانی