امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Raven

    ˈreɪvn ˈreɪvn
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • گذشته‌ی ساده:

      ravened

    • شکل سوم:

      ravened

    • سوم‌شخص مفرد:

      ravens

    • وجه وصفی حال:

      ravening

    • شکل جمع:

      ravens

    معنی و نمونه‌جمله

    noun adverb
    raven, ( ravin ) کلاغ سیاه، غراب، کلاغ زنگی، مشکی، حرص زدن،غارت کردن، قاپیدن، با ولع بعلیدن، صید، شکار، طعمه شکاری، چپاول
    ( ravin ) کلاغ سیاه، غراب، کلاغ زنگی، مشکی، حرص زدن،غارت کردن، قاپیدن، با ولع بعلیدن، صید، شکار، طعمه شکاری، چپاول

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    - The starving kids ravened the food.
    - بچه‌های گرسنه غذاها را بلعیدند.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد raven

    1. noun Large black bird with a straight bill and long wedge-shaped tail
      Synonyms: ebony, jet, crow, bird, black, corvus-corax, blackbird, corvus
    2. verb Eat greedily
      Synonyms: devour, prey, guttle, predate, pig
    3. adjective
      Synonyms: corvine

    ارجاع به لغت raven

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «raven» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/raven

    لغات نزدیک raven

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    خاد خارج ازوصف خانه جنبا خانه شطرنج خاورسوی خاکروبه گردآوری کردن خاکسترگر خاکشیر مرتع ختام ختم گزاردن خدمت دوسره خراب نکردنی خرابی تدریجی خراشاندن با آلت زبر خراشاندن پوست خراشنده کردن خراشگذاری خراشیدگی بر پوست درخت خرامشگاه خرخنده کردن خرده زارع خز سمور آبی خزانگر خزدست خزه مردابی خسباندن خسپاندن تخم خسپانگر خشک افتادن خشک انداختن خصوصی کردن خط ترازنما درنمودار خط دو راهی خطاگونه خطگذار