امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Ravenous

ˈrævnəs ˈrævnəs
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more ravenous
  • صفت عالی:

    most ravenous

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
بسیار گرسنه، پرولع، پراشتیاق

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- like a ravenous wolf
- مانند گرگی که سیرایی ندارد
- a ravenous lion
- شیر ژیان
- She is ravenous for praise.
- مرده‌ی تعریف است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ravenous

  1. adjective very hungry; desirous
    Synonyms: avaricious, could eat a horse, covetous, devouring, edacious, empty, famished, ferocious, gluttonous, grasping, greedy, insatiable, insatiate, omnivorous, predatory, rapacious, ravening, starved, starved to death, starving, voracious, wolfish
    Antonyms: full, satisfied

ارجاع به لغت ravenous

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ravenous» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ravenous

لغات نزدیک ravenous

پیشنهاد بهبود معانی