امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Realty

ˈrɪəlti ˈrɪəlti
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
مستقل، دارایی غیر‌منقول، ملک

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد realty

  1. noun Property consisting of houses and land
    Synonyms: real estate, real property, immovable

ارجاع به لغت realty

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «realty» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/realty

لغات نزدیک realty

پیشنهاد بهبود معانی