امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Rebellious

rɪˈbeljəs rɪˈbeljəs
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more rebellious
  • صفت عالی:

    most rebellious

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective C1
سرکش، متمرد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- two rebellious groups
- دو دسته شورشی
- a rebellious student
- دانش‌آموز کله‌شق
- rebellious speeches
- نطق‌های تمردآمیز
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد rebellious

  1. adjective disobedient, unmanageable
    Synonyms: alienated, anarchistic, attacking, bellicose, contumacious, defiant, difficult, disaffected, disloyal, disobedient, disorderly, dissident, factious, fractious, iconoclastic, incorrigible, individualistic, insurgent, insurrectionary, intractable, mutinous, obstinate, pugnacious, quarrelsome, radical, rebel, recalcitrant, refractory, resistant, restless, revolutionary, rioting, riotous, sabotaging, seditious, threatening, treasonable, turbulent, ungovernable, unruly, warring
    Antonyms: compliant, governable, manageable, obedient

ارجاع به لغت rebellious

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rebellious» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/rebellious

لغات نزدیک rebellious

پیشنهاد بهبود معانی