امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Recapitulate

ˌriːkəˈpɪtʃəleɪt ˌriːkəˈpɪtʃəleɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    recapitulated
  • شکل سوم:

    recapitulated
  • سوم‌شخص مفرد:

    recapitulates
  • وجه وصفی حال:

    recapitulating

معنی

verb - transitive adverb
رئوس مطالب را تکرار کردن، (زیست‌شناسی) صفات ارثی را در طی چند نسل تکراری کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد recapitulate

  1. verb go over something again
    Synonyms: epitomize, go over same ground, go the same round, outline, paraphrase, recap, recount, rehash, reiterate, repeat, rephrase, replay, restate, review, reword, run over, run through again, summarize, sum up
    Antonyms: take back

ارجاع به لغت recapitulate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «recapitulate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/recapitulate

لغات نزدیک recapitulate

پیشنهاد بهبود معانی