معنی receivable به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

American: rɪˈsiːvəbl British: rɪˈsiːvəbl

معنی و نمونه‌جمله

noun adjective

دریافت‌کردنی، قابل وصول، پذیرفتنی، قابل‌قبول، (در جمع) بروات وصولی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- accounts receivable

- حساب‌های دریافتنی

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد receivable

adjective Owed as a debt

Synonyms: due, outstanding, owed, owing, payable, unpaid, unsettled

ارجاع به لغت receivable

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «receivable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/receivable

لغات نزدیک receivable

- receiptor
- receipts
- receivable
- receive
- receive attention

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی