امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Regal

    ˈriːɡl ˈriːɡl
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله

    noun adjective
    پادشاهی، شاهوار

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    - the new hotel's regal beauty
    - زیبایی شکوهمند هتل جدید
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد regal

    1. adjective fit for royalty
      Synonyms: august, glorious, imposing, kingly, magnificent, majestic, monarchial, monarchical, noble, proud, queenly, resplendent, royal, sovereign, splendid, stately, sublime
      Antonyms: common

    ارجاع به لغت regal

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «regal» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/regal

    لغات نزدیک regal

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی