امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Regnant

American: ˈreɡnənt British: ˈreɡnənt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective
حاکم، سلطنت‌کننده، حکم‌فرما، مسلط، شایع

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- the regnant king
- پادشاه کنونی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد regnant

  1. adjective Exercising controlling power or influence
    Synonyms: reigning, ruling, commanding, controlling, dominant, dominating, dominative, governing, paramount, preponderant
  2. adjective Having preeminent significance
    Synonyms: ascendant, dominant, predominant, prepotent, prevailing, ruling, supreme
  3. adjective Most generally existing or encountered at a given time
    Synonyms: predominant, prevalent, widespread, current, prevailing, reigning, rife, ruling, sovereign

ارجاع به لغت regnant

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «regnant» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/regnant

لغات نزدیک regnant

پیشنهاد بهبود معانی