امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Regroup

ˌriːˈɡruːp ˌriːˈɡruːp
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    regrouped
  • شکل سوم:

    regrouped
  • سوم‌شخص مفرد:

    regroups
  • وجه وصفی حال:

    regrouping

معنی‌ها

verb - transitive verb - intransitive
دوباره متشکل کردن، دوباره گروه‌بندی کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
verb - transitive verb - intransitive
(ارتش - برای مثال پس از نبرد) دوباره گردآمدن، دوباره آرایش (نظامی) دادن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد regroup

  1. verb Organize anew, as after a setback
    Synonyms: reorganize, reorganise

ارجاع به لغت regroup

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «regroup» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/regroup

لغات نزدیک regroup

پیشنهاد بهبود معانی