امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Regularity

ˌreɡjəˈlærəti ˌreɡjəˈlærəti
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

noun
نظم، باقاعدگی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
نظم و قاعده، ترتیب
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد regularity

  1. noun The quality or condition of being usual
    Synonyms: uniformity, evenness, steadiness, routine, customariness, constancy, consistency, invariability, habitualness, predictability, rhythm, recurrence, normalcy, system, congruity, homogeneity, normality, punctuality, periodicity, swing, geometrical regularity, rotation, ordinariness, conformity, proportion, symmetry, prevalence, balance, cadence, harmony, routineness, orderliness, usualness
    Antonyms: irregularity

لغات هم‌خانواده regularity

ارجاع به لغت regularity

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «regularity» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/regularity

لغات نزدیک regularity

پیشنهاد بهبود معانی