امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Regurgitate

rɪˈɡɜrːdʒəteɪt rɪˈɡɜːdʒɪteɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    regurgitated
  • شکل سوم:

    regurgitated
  • سوم‌شخص مفرد:

    regurgitates
  • وجه وصفی حال:

    regurgitating

معنی

verb - intransitive adjective adverb
پزشکی برگشتن، برگرداندن، قی کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد regurgitate

  1. verb vomit
    Synonyms: be seasick, be sick, boff, drive the bus, dry heave, eject, emit, expel, gag, heave, hurl, lose one’s lunch, pray to the porcelain god, puke, ralph, retch, spew, spit up, throw up, toss one’s cookies, upchuck, urp

ارجاع به لغت regurgitate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «regurgitate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/regurgitate

لغات نزدیک regurgitate

پیشنهاد بهبود معانی