امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Reinforced

ˌriːɪnˈfɔːrst ˌriːɪnˈfɔːst
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    reinforces
  • وجه وصفی حال:

    reinforcing

توضیحات

شکل‌های نوشتاری دیگر این لغت: re-enforced و reenforced

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
تقویت‌شده، محکم‌شده، مستحکم‌شده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- reinforced brick
- آجر تقویت‌شده
- a reenforced belief
- باور تقویت‌شده
- The re-enforced concrete walls were able to withstand the impact of the earthquake.
- دیوارهای بتنی مستحکم‌شده توانستند در برابر ضربه‌ی ناشی از زلزله مقاومت کنند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد reinforced

  1. adjective (used of soaps or cleaning agents) having a substance (an abrasive or filler) added to increase effectiveness
    Synonyms: strengthened, supported, assisted, augmented, buttressed, bolstered, fortified, pillowed, banded, backed, braced, built-up, built, stiffened, thickened, cushioned, lined, shored up, beefed up
  2. verb Strengthen and support with rewards
    Synonyms: buttressed, tightened, backed, rewarded, supported, strengthened, supplemented, propped, fortified, bolstered, energized, braced
    Antonyms: undermined, subtracted, weakened

لغات هم‌خانواده reinforced

ارجاع به لغت reinforced

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «reinforced» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/reinforced

لغات نزدیک reinforced

پیشنهاد بهبود معانی