امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Relapse

rɪˈlæps rɪˈlæps rɪˈlæps rɪˈlæps
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - intransitive
برگشت، عود، عودت، مرتد، به‌حال نخستین برگشتن، عودکردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- After he left the hospital, he relapsed.
- پس از اینکه بیمارستان را ترک کرد دوباره بیمار شد.
- Reformed addicts often relapse.
- معتادان اصلاح‌شده اغلب دوباره دچار می‌شوند.
- a former sinner who has relapsed
- گناهکار پیشین که پسرفت کرده است
- Her fame relapsed into oblivion.
- شهرت او در فراموشی فرو رفت.
- relapse into barbarism
- بازگشت به توحش
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد relapse

  1. noun deterioration, weakening
    Synonyms: backsliding, fall, fall from grace, lapse, loss, recidivism, recurrence, regression, repetition, retrogression, return, reversion, setback, turn for the worse, worsening
    Antonyms: healing, progress, strengthening
  2. verb deteriorate, weaken
    Synonyms: backslide, be overcome, be overtaken, degenerate, fade, fail, fall, fall back, lapse, recidivate, regress, retrogress, revert, sicken, sink, slide back, slip back, suffer, turn back, worsen
    Antonyms: get better, heal, progress, strengthen

ارجاع به لغت relapse

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «relapse» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/relapse

لغات نزدیک relapse

پیشنهاد بهبود معانی