امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Remarkable

    rɪˈmɑːrkəbl rɪˈmɑːkəbl
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • صفت تفضیلی:

      more remarkable

    • صفت عالی:

      most remarkable

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective B2
    قابل‌توجه، عالی، جالب‌توجه، برجسته، چشمگیر

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    - the remarkable characteristics of Sohrab's paintings
    - ویژگی‌های چشم‌گیر نقاشی‌های سهراب
    - remarkable beauty
    - زیبایی فوق‌العاده
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد remarkable

    1. adjective extraordinary, unusual
      Synonyms:
      unusual noticeable significant important impressive outstanding exceptional remarkable special unique odd curious strange rare singular peculiar arresting marked notable noteworthy prominent striking wonderful conspicuous famous miraculous momentous phenomenal signal smashing super surprising uncommon uncustomary unordinary unwonted weighty wicked world class zero cool arrestive gilt-edged greatest preeminent primo salient solid splashy
      Antonyms:
      ordinary normal typical unremarkable usual

    لغات هم‌خانواده remarkable

    • adjective
      remarkable

    ارجاع به لغت remarkable

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «remarkable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/remarkable

    لغات نزدیک remarkable

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دودگیر دور از جاده دور از مد نظر دور افتاده کردن دور زدن یک مانع دور سر گردانی دور لگام دوران انتقاد دوران زوال دوران کیهان دوران خدمت نظام دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون دورفتاده دورنما مانند دوره فروشی کردن دورگه شدگی دورین دوزندگی کردن دوست خواهروار دوطرفگی