امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Remitment

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

پرداخت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد remitment

  1. noun (law) the act of remitting (especially the referral of a law case to another court)
    Synonyms: remission, remittance, remittal, remit

ارجاع به لغت remitment

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «remitment» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/remitment

لغات نزدیک remitment

پیشنهاد بهبود معانی