امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Repose

rɪˈpoʊz rɪˈpəʊz
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive verb - intransitive adverb
گذاردن، آرمیدن، دراز کشیدن، غنودن، سامان، آسودگی، استراحت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- to repose oneself on a bed
- (برای استراحت) در بستر قرار گرفتن
- During hot afternoons the whole city reposes.
- در بعد از ظهرهای گرم همه‌ی شهر به استراحت می‌پردازد.
- She did not repose at all on the night of her father's death.
- شب فوت پدرش اصلاً آرام نگرفت.
- It was difficult to repose a man who had been shot.
- آرام کردن مردی که گلوله خورده بود دشوار بود.
- Medieval justice reposed on the system of torture and fines.
- عدالت قرون وسطایی بر پایه‌ی نظام شکنجه و جریمه استوار بود.
- Under these mountains repose vast quantities of raw materials.
- در زیر این کوه‌ها مقادیر عظیمی مواد خام قرار دارد.
- the soldiers reposing in this old graveyard
- سربازانی که در این گورستان قدیمی خفته‌اند
- prayer for the repose of his soul
- دعا برای آرامش روح او
- What he needed was a good night's repose.
- او به یک شب خواب راحت نیاز داشت.
- The volcano was in repose.
- آتشفشان غیرفعال بود.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد repose

  1. noun restfulness; calm
    Synonyms: ease, inaction, inactivity, leisure, peace, quiet, quietness, quietude, refreshment, relaxation, relaxing, renewal, requiescence, respite, rest, restoration, sleep, slumber, stillness, tranquillity
    Antonyms: agitation, disturbance, upset, worry
  2. verb relax; recline
    Synonyms: deposit, lay down, lie, lie down, loaf, loll, lounge, place, rest, settle, settle down, slant, sleep, slumber, stretch, stretch out, take it easy, tilt
    Antonyms: be active, be busy, energize

ارجاع به لغت repose

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «repose» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/repose

لغات نزدیک repose

پیشنهاد بهبود معانی