امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Reprehensible

    ˌreprɪˈhensəbl ˌreprɪˈhensəbl
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله

    adjective
    سزاوار سرزنش، سرزنش‌کردنی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    - Taking advantage of his simplicity is morally reprehensible.
    - سوء استفاده از سادگی او از نظر اخلاقی نکوهیده است.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد reprehensible

    1. adjective very bad; shameful
      Synonyms: amiss, blamable, blameworthy, censurable, condemnable, culpable, delinquent, demeritorious, discreditable, disgraceful, errant, erring, guilty, ignoble, objectionable, opprobrious, remiss, sinful, unholy, unworthy, wicked
      Antonyms: creditable, good, kind, respectable

    ارجاع به لغت reprehensible

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «reprehensible» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/reprehensible

    لغات نزدیک reprehensible

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    glasses glass ticket taxi wheel boat water pail cafe trousers bedroom table nose bird elephant box money towel