امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Republic

rɪˈpʌblɪk rɪˈpʌblɪk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    republics

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable C1
جمهوری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- the Republic of Georgia
- جمهوری گرجستان
- Iran became a republic in 1979.
- در 1979 ایران جمهوری شد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد republic

  1. noun A political system in which the supreme power lies in a body of citizens who can elect people to represent them
    Synonyms: democracy, commonwealth, democratic state, constitutional government, self-government, representative-government, government by popular sovereignty, nation, state

ارجاع به لغت republic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «republic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/republic

لغات نزدیک republic

پیشنهاد بهبود معانی