امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Repugnant

rɪˈpʌɡnənt rɪˈpʌɡnənt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
متناقض، مخالف، تنفرانگیز، زننده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- Slavery was utterly repugnant to him.
- برای او بردگی کاملاً نفرت‌انگیز بود.
- a repugnant odor
- بوی بسیار زننده
- actions which were repugnant to his words
- اعمالی که با حرف‌های او متناقض بود
- repugnant forces
- نیروهای متخاصم
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد repugnant

  1. adjective bad, obnoxious; hostile
    Synonyms: abhorrent, abominable, adverse, against, alien, antagonistic, antipathetic, averse, conflicting, contradictory, counter, creepy, different, disagreeable, disgusting, distasteful, extraneous, extrinsic, foreign, foul, hateful, horrid, incompatible, inconsistent, inconsonant, inimical, in opposition, invidious, loathsome, nasty, nauseating, noisome, objectionable, odious, offensive, opposed, opposite, repellent, revolting, revulsive, sickening, unconformable, unfitted, unfriendly, vile
    Antonyms: friendly, good, nice, pleasant

ارجاع به لغت repugnant

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «repugnant» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/repugnant

لغات نزدیک repugnant

پیشنهاد بهبود معانی