امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Repulsive

    rɪˈpʌlsɪv rɪˈpʌlsɪv
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective
    متنفرکننده، دافع، زننده، تنفرآور

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    - repulsive force
    - نیروی رانشی (قوه‌ی دافعه)
    - the repulsive behavior of Nadder Khan's mother-in-law
    - رفتار تنفرانگیز مادرزن نادرخان
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد repulsive

    1. adjective very disgusting, offensive
      Synonyms: abhorrent, abominable, animal, creepy, disagreeable, distasteful, forbidding, foul, gross, hateful, hideous, horrid, loathsome, nasty, nauseating, noisome, objectionable, obnoxious, odious, off-putting, pugnacious, repellent, revolting, sickening, sleazy, ugly, undesirable, unpleasant, unsightly, vile
      Antonyms: attractive, enchanting, inviting, pleasing

    ارجاع به لغت repulsive

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «repulsive» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/repulsive

    لغات نزدیک repulsive

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی