امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Rescind

    rɪˈsɪnd rɪˈsɪnd
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • گذشته‌ی ساده:

      rescinded

    • شکل سوم:

      rescinded

    • سوم‌شخص مفرد:

      rescinds

    • وجه وصفی حال:

      rescinding

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    verb - transitive
    باطل ساختن، لغو کردن، فسخ کردن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری
    - The order for the confiscation of his properties was rescinded.
    - دستور مصادره‌ی اموال او را لغو کردند.
    - government rescinded the price rise.
    - دولت افزایش قیمت را لغو کرد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد rescind

    1. verb declare null and void
      Synonyms:
      cancel revoke repeal void invalidate remove retract reverse recall quash abolish annul lift set aside call off countermand back out of renege dismantle scrub nix overturn pull the plug forget backpedal backwater X-out wangle out weasel out crawl out of
      Antonyms:
      approve permit allow

    ارجاع به لغت rescind

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «rescind» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/rescind

    لغات نزدیک rescind

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دودگیر دور از جاده دور از مد نظر دور افتاده کردن دور زدن یک مانع دور سر گردانی دور لگام دوران انتقاد دوران زوال دوران کیهان دوران خدمت نظام دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون دورفتاده دورنما مانند دوره فروشی کردن دورگه شدگی دورین دوزندگی کردن دوست خواهروار دوطرفگی