امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Resemble

rɪˈzembl rɪˈzembl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    resembled
  • شکل سوم:

    resembled
  • سوم‌شخص مفرد:

    resembles
  • وجه وصفی حال:

    resembling

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive C1
شباهت داشتن، شبیه بودن، مانستن، مانند بودن، همانند بودن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- The two brothers resemble each other.
- دو برادر با هم شباهت دارند.
- She resembles her father.
- به پدرش رفته است (شبیه است).
verb - transitive
قدیمی تشبیه کردن
- The painting is said to resemble a famous masterpiece by Van Gogh.
- گفته می‌شود این نقاشی شاهکار معروف ون گوگ را تشبیه کرده است.
- The actor's performance resembled that of a well-known Hollywood star.
- اجرای این بازیگر یک ستاره‌ی سرشناس هالیوود را تشبیه کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد resemble

  1. verb look or be like
    Synonyms: appear like, approximate, bear resemblance to, be similar to, be the very picture of, bring to mind, coincide, come close to, come near, correspond to, double, duplicate, echo, favor, feature, follow, have earmarks of, have signs of, match, mirror, parallel, pass for, relate, remind one of, seem like, simulate, smack of, sound like, take after
    Antonyms: contradict, contrast, deviate, differ, disagree

ارجاع به لغت resemble

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «resemble» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/resemble

لغات نزدیک resemble

پیشنهاد بهبود معانی