امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Resinous

American: ˈrezɪnəs British: ˈrezɪnəs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
صمغی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد resinous

  1. adjective Having the characteristics of pitch or tar
    Synonyms: pitchy, lacquered, gummy, resiny, tarry

ارجاع به لغت resinous

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «resinous» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/resinous

لغات نزدیک resinous

پیشنهاد بهبود معانی