امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Restaurant

-rənt / / -rɑːnt ˈrestrɒnt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    restaurants

معنی و نمونه‌جمله

noun countable A1
رستوران

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- restaurant car
- واگن رستوران
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد restaurant

  1. noun business establishment serving food and drink
    Synonyms: bar, café, cafeteria, canteen, chophouse, coffee shop, diner, dining room, dive, doughtnut shop, drive-in, eatery, eating house, eating place, fast-food place, greasy spoon, grill, hamburger stand, hashery, hideaway, hotdog stand, inn, joint, luncheonette, lunchroom, night club, outlet, pizzeria, saloon, soda fountain, watering hole

ارجاع به لغت restaurant

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «restaurant» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/restaurant

لغات نزدیک restaurant

پیشنهاد بهبود معانی