امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Retrospective

ˌretrəˈspektɪv ˌretrəˈspektɪv
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
نمایشی از کارهایی که یک هنرمند در یک دوره‌یِ زمانیِ مشخص انجام داده است، مرور آثار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- a retrospective exhibit of an artist's work
- نمایشگاه مرور آثار یک هنرمند
- a Bob Hope retrospective
- مرور آثار باب هوپ
adjective
مربوط به گذشته، تفکر در مورد گذشته، با نگاهی به گذشته، گذشته‌نگر، مروری
- a retrospective album of solo Freddie Mercury tracks
- آلبومی مروری از تک‌آهنگ‌های فرِدی مرکوری
- Our survey was retrospective.
- نظرسنجی ما مروری بود.
adjective
حقوق (مربوط به زمان پیش از تصویب قانون یا بند قانونی) عطف‌شونده به‌ ماسبق، معطوف‌ به گذشته
- The new law will not be retrospective.
- قانون جدید عطف‌شونده به ماسبق نخواهد شد.
- retrospective laws
- قوانین معطوف‌ به گذشته (=پیش از زمان تصویب قانون)
adjective
پزشکی مربوط به مطالعه و بررسی و تحلیل سابقه‌ی پزشکی افراد به‌منظور تشخیص دادن بیماری، پس‌رو، پس‌رونده‌
- The role and limitations of retrospective investigations of factors possibly associated with the occurrence of a disease.
- نقش و محدودیت‌هایِ بررسی پس‌رونده‌ی عواملی که احتمالاً با بروز یک بیماری مرتبط هستند.
- a retrospective electrodiagnostic evaluation of footdrop in 303 patients
- ارزیابیِ الکترودیاگنوزیستیکِ پس‌رونده‌ مربوط به افتادگیِ پا در ۳۰۳ بیمار
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد retrospective

  1. adjective Notable for thought
    Synonyms: recollective, backward, reflective, remembrance, pensive, retroactive, review
  2. adjective Concerned with or related to the past
    Antonyms: prospective

ارجاع به لغت retrospective

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «retrospective» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/retrospective

لغات نزدیک retrospective

پیشنهاد بهبود معانی