امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Reverberate

rɪˈvɜrːbəreɪt rɪˈvɜːbəreɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    reverberated
  • شکل سوم:

    reverberated
  • سوم‌شخص مفرد:

    reverberates
  • وجه وصفی حال:

    reverberating

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive verb - intransitive
پیچیدن، طنین انداختن، ولوله انداختن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- The roar of cannons reverberated in the mountains.
- غرش توپ‌ها در کوهستان طنین‌انداز شد.
- His voice reverberated in the cave.
- صدای او در غار پیچید.
- a mirror reverberating the glaring sun
- آینه‌ای که نور خیره‌کننده‌ی خورشید را بازتاب می‌کرد
- a governmental decision reverberating throughout the entire economy
- یک تصمیم دولت که در کل اقتصاد کشور واکنش ایجاد کرده است
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد reverberate

  1. verb vibrate in sound
    Synonyms: echo, react, rebound, recoil, redound, reecho, resound, ring
    Antonyms: quieten

ارجاع به لغت reverberate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «reverberate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/reverberate

لغات نزدیک reverberate

پیشنهاد بهبود معانی