امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Revivify

riːˈvɪvɪfaɪ riːˈvɪvɪfaɪ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adverb
نیروی تازه دادن، به‌ هوش آوردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد revivify

  1. verb To cause to come back to life or consciousness
    Synonyms: bring around, restore, resuscitate, revive
  2. verb To impart renewed energy and strength to (a person)
    Synonyms: freshen, refresh, reinvigorate, rejuvenate, animate, renew, recreate, reanimate, restore, revive, revitalize, renovate, repair, quicken, vivify
  3. verb To rouse from a state of inactivity or quiescence
    Synonyms: reactivate, reanimate, reawaken, rekindle, renew, resurrect, resuscitate, revitalize, revive

ارجاع به لغت revivify

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «revivify» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/revivify

لغات نزدیک revivify

پیشنهاد بهبود معانی